ابراهیم گلستان مزخرف نمی گوید
گپ و گفت با لیلی گلستان
*كتاب جدیدی برای ترجمه در دستانتشار ندارید ؟
كتابي هست كه قبلا ترجمه شده، امّا به دلایلی لازم بود دوبارهكار كنم. اجازه بدهید اسمش را تا پاییز آینده كه منتشر خواهد شد، نبرم. کار دیگر، كتابهای كوچك مجموعهی هنرهای تجسمی است كه قرار است همزمان با نمایشگاه كتاب دربیاید. مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران هم كه به نظر خودم از همه بهتر است هم هست. این یكی را نشر ثالث منتشر می کند. زمانی که دورهای از تاریخ ادبیات معاصرایران را مرور می كنید و می خوانید، چگونگی گذشت زمان، معایب و مزایای آن دوره را بهتر می فهمید. این كتابها(مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران) خوبیشان به این است كه بیشتر به خانهی خود هنرمندان داخل می شود و كمتر سوالات ادبی از آنها می پرسد. به هر حال اظهار عقیدههای ادبی هم میشود، اما نه آنقدر زیاد. نویسندهها و مترجمها بیشتر حریم خصوصیشان را مطرح میكنند و حسهاشان و روابط و خاطرههاشان و ...را. به نظرم این برای خواننده خیلی شیرین است. فكر می کنم سه هزار نسخه كم باشد. تا حالا چند تا از كتابهای این مجموعه را نشر روزنگار درآورده بود. بقیه را قرار است ثالث منتشر كند. این كتاب هم برای نمایشگاه كتاب آماده میشود.
* ترجمهتان از«زندگی در پیش رو»ی رومن گاری گویا به چاپ چهارم رسیده!
پنجمیش هم در راه است. این كتاب سال 1358 درآمد و بعد از شش ماه توقیف شد. یعنی خمیر شد. آنهایی كه امیركبیر را مصادره كرده بودند این كار را كردند. فكر میكردند من باید بچهی توی كتاب را تربیت كنم. خب من این كار را نكردم. من بچه ی خودم را هم نمیتوانم تربیت كنم، چه برسد به او كه تو كتاب است. میگفتند این بچه حرفهای بد میزند. میگفتند برشان دار. گفتم تمام شیرینی كتاب به حرفهای بد همین بچه است. تحمل كردیم و زیر بار سانسورشان نرفتیم، تا این كه سرانجام بازتاب نگار ریسك كرد و رفت و مجوزش را گرفت. دورهی خوبی در ارشاد بود. فقط یك جمله را درآوردند. نمیتوانم بگویم آن جمله چیست. با این جملهی كوتاه كه نصف خط هم نمیشد موافقت كردم. بقیه ی كتاب همان است كه بوده. فرقی نكرده. «میرا» هم بههمچنین . این دو كتاب خیلی علاقهمند دارد. نمیدانم چرا. این را هم بازتاب نگار درآورده. میرا هم خیلی موفق است و همین طور فروش میرود و تجدید چاپ میشود. خوش به حال من.
* بعد از انتشار «نوشتن با دوربین» (گفت و گوی پرویز جاهد با ابراهیم گلستان) «نگاه نو» ویژهنامهای برای این كتاب درآورد كه در آن چند یادداشت و از جمله یادداشت شما كه به نظرم شیواترین و جذابترینشان بود، چاپ شده بود...
خود آقای گلستان هم همین نظر دارند. تندترین آن یادداشتها مال من بود. تند بود اما راست بود.
* نظرتان در مورد كتاب جاهد چه بود؟
كتاب خیلی خوبی است. صراحتی كه این آدم [ابراهیم گلستان] دارد... صراحت است دیگر. من شخصاً با لحن كتاب موافق نبودم. خودم آدم صریحی هستم اما تحقیركننده و بیادب نیستم. تو این كتاب یك مقداری تحقیر بود كه من دوستش ندارم. جاهایی از صراحت گذشته بود و تبدیل به كلماتی شده بود كه من دوست ندارم. اشكالش به نظرم فقط این بود، وگرنه تمام عقایدی كه ابراز شده راست است و واقعیت دارد. شاید اگر با لحن نرمتری گفته میشد آنقدر آدمها را آزرده خاطر نمیكرد، هرچند كه آن آدم [ابراهیم گلستان] آن قدر نرم نیست. اصلا نرمی را بلد نیست. بلد نیست دیگر.
* هر كسی یك جوری است. شما نمیتوانید از دولت آبادی انتظار داشته باشید آدم نرمی باشد. نباید قیاس كرد.
باید پذیرفت كه این آدم این جوری است. به نظرم صراحتی كه توی این كتاب بود باعث شد پرفروش ترین كتاب سال 84 بشود. من توی گالریام با خیلی از جوانانی كه این كتاب را خوانده بودند صحبت كردم. فهمیدم چرا این قدر سوكسه پیدا كرده. مهم ترین دلیلش، صراحتی بود كه متاسفانه در این 22 سال دارد كمتر میشود و جایش را میدهد به احتیاط كاری و محافظهكاری و ادبهای پرتزویر و ریا. دیدند آدمی آمده و راحت حرفش را زده و از كسی هم نترسیده. هرچی دلش خواسته گفته و چاپ شده. من خودم تعجب میكنم چرا چاپ شده. به هر حال من فكرمیكنم دلیل واقعیاش جسارتی بوده كه در جامعهی ما كمبودش احساس میشود؛ یعنی: «حالا كه من نمیتوانم حرف بزنم، دمش گرم كه او گفته». او[ابراهیم گلستان]عقاید كاملا متفاوتی دارد. آدم جالبی است. به تمام مسایل اشراف دارد. درباره هر چیزی میتواند راحت حرف بزند. مزخرف هم نمیگوید. فكر كنم حق به حقدار رسیده.
* اظهارنظرهایی كه اشخاص دیگر كرده بودند، مثلا كیمیایی، دریابندری و دیگران، فكر میكنید بیانصافی بوده؟
بعضیها میتواند خوششان بیاید بعضیها هم نه. كفهی ترازوی «خوششان آمدهها» كه سنگینتر بوده. تایید كنندهها بیشتر بودهاند. كتابی بود كه كار خودش را كرد.
* واقعا سی سال است كه با خودكار بیك مینویسید؟
بله. همین الان هم توكیفم دارم. نشان بدهم؟
* دليل حضورتان در خانهی هنرمندان ايران چيست؟
برای صحبت با آقای غریبپور در مورد جایزهی كاوه.
* تا كجا پیش رفتهاید؟
فراخوان دادهایم. از فروردین برای همه پست میشود. در روزنامهها هم چاپ
میشود.
* دورهی سوم هم در خانهی هنرمندان ايران برگزار میشود؟
با خداست.
* برای دورهی سوم رویكرد خاصی دارید؟
نه! ولی اتفاق مهمی كه برای جایزهی امسال افتاد این بود كه بعد از جایزه، تور ایران گذاشتیم. عكسها را با بستهبندی خیلی عالی به چند شهرستان بردیم و آنجا هم نشان دادیم. بسیار موفق بود و بسیاراستقبال شد. فكر میكنم شهرستانیها هم در این دوره شركت كنند، برای این كه همه عكسها را دیدند وخوششان آمد.